بیم از خدا، کلید هر حکمتی است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
پنج شنبه 84/1/25 ساعت 1:8 صبح
نام : سیّد مجتبی
نام خانوادگی : علمدار
تاریخ ولادت : یازده دی 1345
تاریخ شهادت : یازده دی 1375
این شهید بزرگوار در عملیات کربلای 5 در شلمچه ، شیمیائی شده و پس از 10 سال تحمل سختی و رنج فراوان به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
علاقه خاص آن شهید بزرگوار به اهل بیت علیهم السلام باعث شد که بعد از جنگ تحمیلی در شهرستان ساری ( زادگاهش ) هیئتی را که متشکل از جوانان شهر بود تشکیل دهد که آنرا
هئیت رهروان امام خمینی نام نهاد . اخلاق فردی این شهید بزگوار و متنانت خاصی که داشت باعث گرایش بسیاری از جوانان شهر به این هیئت مذهبی شده بود و الحمد لله هنوز بعد ِ گذشتن هشت سال از شهادت او ، فعالیت خود را در سطح استان مازندران ادامه میدهد .
***
یکی از نکات بسیار جالب آن بود که این سیّد بزرگوار چندین مرتبه به بچه های هیئت گفته بود که من در این دنیای شما سی سال زندگی خواهم کرد . ( به تاریخ تولد و شهادت او دقت کنید ) .
***
یکی از خصوصیات والای این شهید ، آن بود که علاقه فراوانی به حضرت زهراء سلام الله علیها داشته و همین امر باعث شد که نغمه هائی که در مورد آن حضرت و یا غربت بقیع داشتند جانسوز تر و دلنشین تر باشد .چندین مرتبه به بچه های هیئت گفته بود که دوست دارم بمانند مادرم
فاطمه زهراء سلام الله علیها از دنیا بروم و اینچنین نیز شد . نزدیکان او میگویند : هنگام شهادت دائم از پهلوی او خون جاری بود و تا آخرین لحظات ذکر یا فاطمه الزهراء بر لبانش جاری بود .
{ از آن شهید بزرگوار کراماتی را نیز نقل میکنند که در وسع مطالب این وبلاگ نیست }
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
ماخذ : خاطرات یکی از اعضای هیئت رهروان امام خمینی رحمه الله شهرستان ساری
نوشته شده توسط: بچه های مدرسه
i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدیدهای امروز:: :: بازدیدهای دیروز:: :: درباره خودم :: :: لینک به وبلاگ :: :: اوقات شرعی ::
:: لینک دوستان من :: جواب به شبهات درون دینی
:: آرشیو :: پاییز 1384 :: وضعیت من در یاهو:: :: خبرنامه ::
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
65211
14
1
سایت امامت
خاطرات بچه های مدرسه
نقد و بررسی ادیان
تابستان 1384
بهار 1384